فانــوس خیس

و خدائی که در این نزدیکیست ، لای این شب بو ها ، پای آن کاج بـلند . . .
شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۳ ق.ظ

اسب یادت هست؟؟؟

 

تمام راه به یک چیز فکر می کردم

 

و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد.

 

خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود.

 

چه دره های عجیبی !

 

و اسب ، یادت هست ،

 

 

 

 

 

سپید بود

 

 

 

و مثل واژه پاکی ، سکوت سبز چمن زار را چرا می کرد...

 

 

 

 



نوشته شده توسط مسافر . . .
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

فانــوس خیس

و خدائی که در این نزدیکیست ، لای این شب بو ها ، پای آن کاج بـلند . . .

فانــوس خیس

سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد

ایستادم تا دلم قرار بگیرد

صدای پر پری امد

و در که باز شد

من از هجوم حقیقتــــــ به خاکــــــ افتادم . . .

طبقه بندی موضوعی

اسب یادت هست؟؟؟

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۳ ق.ظ

 

تمام راه به یک چیز فکر می کردم

 

و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد.

 

خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود.

 

چه دره های عجیبی !

 

و اسب ، یادت هست ،

 

 

 

 

 

سپید بود

 

 

 

و مثل واژه پاکی ، سکوت سبز چمن زار را چرا می کرد...

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی