خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
قلمی از خودم . . .
نوروز نوشت . . .
فانــوس خیس
و خدائی که در این نزدیکیست ، لای این شب بو ها ، پای آن کاج بـلند . . .
سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد
ایستادم تا دلم قرار بگیرد
صدای پر پری امد
و در که باز شد
من از هجوم حقیقتــــــ به خاکــــــ افتادم . . .
طبقه بندی موضوعی
مسافر . . .
(۱۲)
خلاصه آمار
آخرین مطالب
۹۶/۱۱/۰۴
ابعاد زندگی
۹۶/۰۹/۳۰
تنفس تنهــایی
۹۶/۰۴/۱۱
ارتباط گمشده
۹۶/۰۱/۲۴
کبوتران مکرر . . .
۹۵/۰۹/۲۲
زیبایی خضوع
۹۵/۰۹/۰۶
عبور باید کرد
۹۵/۰۸/۱۰
باغ فواصــل
۹۵/۰۵/۰۷
جرقّه های محـال . . .
۹۵/۰۳/۲۹
صدای چیدن . . .
۹۴/۰۷/۱۷
کجاست جشن خطــوط ؟
پربیننده ترین مطالب
۹۲/۰۷/۰۵
وسیعـــــــــــ باش و تنهـــــــــا و سر به زیر و سختــــــــــ
۹۲/۰۶/۲۱
سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد . . .
۹۲/۰۵/۰۷
دچــار باید بود ...
۹۲/۰۵/۱۱
هـوای حـرف تـو ...
۹۲/۰۴/۲۱
مســـافر
۹۲/۰۵/۲۵
مرا سفر به کجا می برد ؟
۹۲/۰۵/۱۹
اتـاق خلوتـــــ پاکــی استــــ ...
۹۲/۰۵/۰۸
همیشه عاشق تنهاستـــــ ...
۹۲/۰۶/۲۹
سفر پر از سیلان بود . . .
۹۲/۰۷/۲۶
مصاحبت افتابـــــــ . . .
۲۲ مطلب با کلمهی کلیدی «سهراب سپهری» ثبت شده است
ابعاد زندگی
روان
کنیدم دنبال بادبادک آن روز
مرا به خلوت ابعاد
زندگی
ببرید .
حضور "
هیچ
" ملایم را
به من نشان بدهید ."
بابل، بهار 1345
یادش گرامی و پر رهرو . . .
۰ نظر
۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۲
مسافر . . .
تنفس تنهــایی
و در تنفس
تنهــایی
دریچه های شعور مرا بهم بزنید . . .
۱ نظر
۳۰ آذر ۹۶ ، ۱۰:۳۹
مسافر . . .
کبوتران مکرر . . .
دقیقه های مرا تا کبوتران مکرر
در اسمان
سپید
غریزه اوج دهید . . .
۳ نظر
۲۴ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۱۷
مسافر . . .
زیبایی خضوع
مرا به کودکی شور
آب ها
برسانید .
و کفش های مرا تا تکامل تن
انگور
پر از
تحّرکــــــ
زیبایی خضوع کنید . . .
۵ نظر
۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۶:۲۳
مسافر . . .
باغ فواصــل
و در مکالمه جسم ها ،
مسیر
سپیدار
چقدر
روشن
بود !
کدام
راه
مرا می برد به باغ فواصل؟
عبــور باید کرد .
۰ نظر
۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۸
مسافر . . .
جرقّه های محـال . . .
و در کــدام زمین بود
که روی
هـیچ
نشستیم
و در
حـرارت
یـک
سیب
دست و رو شستیم؟
جرقههای محال از وجود برمیخـاست
کجـــا هراس تماشا
لطیف
خواهد شـد
و ناپدیدتر از راه یک پرنده به
مـــرگ
؟
۰ نظر
۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۶
مسافر . . .
کجاست جشن خطــوط ؟
- کجاست جشن خطــوط ؟
- نگاه کن به
تموّج
، به
انتشار
تـن من
- من از کدام طــرف می رسم به سطح بزرگ ؟
- و امتداد مرا تا مساحــت تر
لیــوان
پر از سطوح
عطش
کن
۰ نظر
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۸
مسافر . . .
غم موزون . . .
برای این
غم
موزون
چه شعرها که سرودند !
ولی هنوز کسی ایستاده زیر درخت
ولی هنوز سواری است پشت باره شهر
که وزن خواب خوش فتح قادسیه
به دوش پلک
تَر
اوست .
هنوز شیهه اسبان بی شکیب
مغول ها
بلند می شود از خلوت مزارع ینجه
هنوز تاجر یزدی ، کنار "
جاده ادویه
"
به بوی امتعه هند می رود از هوش
و در کرانه "
هامون
" ، هنوز می شنوی :
بدی تمام زمین را فرا گرفت
هزار سال گذشت ،
صدای آب تنی کردنی به گوش نیامد
و عکس پیکر دوشیزه ای در آب نیفتاد . . .
۰ نظر
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۴
مسافر . . .
مخاطب تنهـا . . .
صدای همهمه می آیــد
و من مخاطب
تنهای
بادهای جهانم
و رودهای جهان رمز
پاک
محو
شدن را
به من می آموزند
فقط به من . . .
۰ نظر
۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۳
مسافر . . .
مصاحبت افتابـــــــ . . .
من از
مصاحبت
آفتابــــــــ می آیم ،
کجاست سایه ؟
ولی هنوز قدم گیج انشعاب
بهار
است
و بوی چیدن از دست باد می آید
و حس لامسه پشت غبار حالت نارنج
به حال بیهوشی است .
در این کشاکش رنگین ، کسی چه می داند
که
سنگــــ عزلـتـــــــ
من در کدام نقطه فصل است .
هنوز
جنگل
، ابعاد بی شمار خودش را
نمی شناسد .
هنوز
برگــــ
سوار حرف اول
بـــاد
است .
هنوز انسان چیزی به آب می گوید
و در ضمیر چمن جوی یک مجادله جاری است
و در مدار درخت
طنین بال کبوتر ، حضور
مبهم
رفتار آدمی زاد استــــــ . . .
۰ نظر
۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۸
مسافر . . .
قدیمی ترین مطالب
مطالب قدیمی تر