فانــوس خیس

و خدائی که در این نزدیکیست ، لای این شب بو ها ، پای آن کاج بـلند . . .

فانــوس خیس

سفر مرا به در باغ چند سالگی ام برد

ایستادم تا دلم قرار بگیرد

صدای پر پری امد

و در که باز شد

من از هجوم حقیقتــــــ به خاکــــــ افتادم . . .

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عجیب» ثبت شده است

غروب بود

 

 

 

صدای هوش گیــاهــان به گوش می امـد

 

 

 

مســافــر امده بود

 

 

 

و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود 

 

 

 

دلم گرفته

 

 

دلــم عجیـــب گرفتــه اســـت....

۰ نظر ۲۱ تیر ۹۲ ، ۲۳:۳۴
مسافر . . .